توجه به نحوه قرار گرفتن نوازنده پشت پيانو و وضعيت مناسب اندامها براي داشتن اجرايي راحت و در عين حال جلوگيري از بروز ضايعات جسمي و حرکتي از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
بر اساس نظر مدرسين آموزشگاه موسيقي ، نکات مورد نظر در اين خصوص عبارتند از :
ارتفاع صندلي پيانو بايستي به گونه اي تنظيم شود که وقتي هنرجو بر روي آن نشسته است
ساعدها هم ارتفاع و يا کمي بالاتر از کلاويه هاي پيانو قرار گيرد.
در صورتيکه صندلي پيانو فاقد جک بالا برنده باشد
مي توان از فرش يا موکت ضخيم با ابعاد مناسب براي بالا بردن ارتفاع هنرجو استفاده نمود.
استفاده از بالش به دليل نرمي آن توصيه نمي شود.
براي تعيين فاصله مناسب تا پيانو از روش فابر و فابر استفاده ميکنيم.
بدين ترتيب که دستها را مشت کرده و به صورت مستقيم به سمت پيانو دراز ميکنيم
تا مشت ما درب کلاويههاي پيانو را ( در حالت باز ) لمس کند.
در اين وضعيت ما مناسب ترين فاصله را از پيانو خواهيم داشت .
هنرجو بايد صاف نشسته و کمر او راست باشد.
سر و گردن به صورت راست و مستقيم و در راستاي ستون فقرات قرار مي گيرد.
براي اينکه هنرجو بتواند به درستي و به صورت راست بنشيند
لازم است تا پاهاي او به به طور کامل بر روي زمين قرار بگيرد.
در اين حالت نقطه اتکاي اصلي بدن بر روي پا و نقطه اتکاي ثانويه بر روي استخوان نشيمنگاهي قرار دارد.
در صورتي که پاي هنر جو بر روي زمين قرار نگيرد نقطه اتکاي اصلي بدن بر روي استخوانهاي نشيمنگاهي قرار گرفته و کار نوازندگي را دشوار ميکند.
در اين حالت بايستي از يک چهارپايه کوچک و يا ابزارهاي افزايش ارتفاع پدال استفاده کنيم تا هنرجو بتواند پاي خود را به صورت ثابت و محکم بر روي آن قرار دهد.
تعداد زيادي از مدرسين با بکار بردن عبارت “وضعيت دست” مخالف بودند.
آنها اعتقاد داشتند که استفاده از اين عبارت اين تصور را ايجاد ميکند
که فرم دستها همواره بايد به يک شکل ثابت و غير منعطف باشد.
ما به دستاني منعطف نياز داريم تا بتوانيم شرايط لازم براي اجراي عبارت موسيقي مورد نظر را فراهم کنيم.
در حقيقيت پيانيستهاي حرفه اي از فرمهاي متفاوت دست براي اجراي پاساژهاي مختلف استفاده مي کنند.
همه مدرسين بر اين نکته تاکيد داشتند که فرم صحيح دست هنرجو بايستي در چند ماه اول آموزش پيانو شکل بگيرد.
اگر به او اجازه دهيم که با فرم دست اشتباه نوازندگي کند،
او در سالهاي بعد با مشکلات متعددي مواجه خواهد شد.
نکات زير براي داشتن فرم صحيح دست بايستي رعايت شوند:
سطح بيروني دست بايستي به سمت بالا انحنا داشته باشد و نه به صورت خميده
انگشت شست بايد از قسمت جانبي نوک انگشت بر روي کليد قرار بگيرد
نه اينکه از قسمت جانبي به صورت صاف بر روي کليد ضربه بزند.
شست بايد به مقدار کمي به سمت داخل دست انحنا داشته باشد و نه به سمت بيرون.
انگشتان بايد به مقدار کمي به سمت بيرون دست انحنا داشته باشند.
حرکت انگشتان در اين حالت بسيار راحت تر از زماني که صاف و يا بيش از حد خميده باشند انجام ميگيرد.
مفصل نزديک به ناخن بايستي قوي و صاف باشد و نه به صورت فرو رفته به سمت داخل.
با انگشتان فرو رفته هنرجو نميتواند حرکت کلاويه ها را به درستي درک و کنترل کند.
تقريبا تمامي مدرسين اعتقاد داشتند که مشکل مفصل فرو رفته در ميان هنرجويان بسيار شايع است
و عبور از آن با صبر و حوصله و توصيه مکرر به هنرجو ميسر مي شود.
خميده تر کردن انگشتان به سمت بيرون براي رفع اين مشکل هيچ کمکي نمي کند.
شايد اين کار به ظاهر بتواند مشکل مفاصل تو رفته را حل کند
ولي اين وضعيت موجب کندي و عدم حرکت آزادانه انگشتان مي شود.
شايد مرسدس بنز سازنده پيشرفتهترين، لوکسترين و پرفورمنس ترين خودروهاي روي زمين باشد و هيچکدام اينها اتفاقي نيست.
از زمان معرفي اولين خودروي بنزيني توسط کارل بنز در سال 1886 تاکنون مرسدس در زمره پيشگامان خلاقيتها و نوآوريهاي ساختارشکن صنعت خودرو بوده است.
خودروي پيشرانه عقب و سهچرخ براي هميشه اجاره ماشين حملونقل بشر را تغيير داد
و همين موضوع راه را براي توليد محصولاتي که تا به امروز هم ادامه دارد هموار نمود.
در ادامه شما را با حقايقي درباره مرسدس بنز که به گوشتان نخورده آشنا ميکنيم.
گوتليب دايملر بطور تصادفي اولين موتورسيکلت را اختراع کرد
زماني که دايملر پيشرانه عمودي يک سيلندر را که با بنزين کار ميکرد در سال 1885 اختراع کرد از فريمي چوبي بر پايه يک دوچرخه استفاده نمود.
اين اختراع جذاب نام دايملر ريت واگن را به خود گرفت که امروزه از آن با عنوان اولين موتورسيکلت واقعي نام برده ميشود.
مرسدس بنز اولين شرکتي است که خودروي مدرن را به دنيا معرفي نمود
کارل بنز در سال 1886 اختراع خود يعني خودروي سهچرخ بنزيني را ثبت نمود.
همسر بنز خانم برتا بنز بدون اطلاع کارل توانست مسافتي حدود 200 کيلومتري را در سراسر آلمان طي کند.
اين خودروي سهچرخ از پيشرانه چهارزمانه تک پيستونه ي 954 سيسي استفاده ميکرد. اين پيشرانه در آن زمان قدرت قابلتوجه 0?9 اسب بخاري داشت.
مرسدس بنز در سال 1906 خودرويي هيبريدي ساخت
پيش از آنکه خودروهاي بنزيني اجاره خودرو خالص همهگير شوند خودروسازان به دنبال توليد خودروهاي هيبريدي الکتريکي و بنزيني بودند؛
و مرسدس بنز نيز اولين خودروي هيبريدي خود را معرفي کرد.
اين خودرو داراي پيشرانه بنزيني در جلو به همراه داينامويي بود که دو پيشرانه در عقب را به راه ميانداخت.
اين خودرو به حداکثر سرعت 120 کيلومتر در ساعت ميرسيد.
آنها يکي از اولين سيستمهاي ترمز و سيستم تعليق براي چهار چرخ را معرفي کردند
تا تابستان سال 1924 تمامي خودروهاي مرسدس بنز داراي ترمزهايي براي چهار چرخ بودند و اين امر تعهد مرسدس به ايمني را نشان ميدهد.
در سال 1931 شاهد معرفي مرسدس بنز 170 بوديم که داراي سيستم تعليق در هر چهارگوشه خودرو بود.
اين خودرو داراي فنرهاي تخت در جلو و فنرهاي پيچشي خلاقانه در بخش عقب بود.
رنگ نقرهاي نمادين از هدف صرفهجويي وزن براي مسابقات گرفته شده است
اکثر خودروهاي مسابقهاي مرسدس بنز اجاره ماشين و برخي از مدلهاي پرچمدار و سفارشي اين برند داراي رنگ مشهور نقرهاي بودهاند
اما تاکنون به دليل انتخاب اين رنگ فکر کردهايد؟
خودروي مسابقهاي مرسدس بنز با نام W25 در سال 1934 در نوربرگ رينگ حضور يافته بود،
اين خودرو که داراي بدنهاي آلومينيومي و رنگي سفيد بود بايد زير 750 کيلوگرم وزن ميداشت تا اجازه حضور آن در مسابقه صادر ميشد
اما اين خودرو يک کيلوگرم سنگينتر از عدد ياد شده بود.
تيم مسابقه مرسدس تصميم گرفت تا رنگ خودرو را پاک کند
و نتيجه آن توليد خودروي نقرهاي درخشاني شد که در پايان قهرمان و اين رنگ هم به يک نماد بدل شد.
مناطق مچاله شدن ايمني اولين بار در مرسدس بنز ديده شد
در سال 1951 و زماني که اکثر آمريکاييها فکر ميکردند هر چه بزرگتر بهتر، مهندس مرسدس بنز به نام Béla Barényi تحقيقي انجام داد
که نتيجه آن وجود سلولهاي ويژهاي در داخل بدنه خودرو بود که در زمان وقوع تصادف دفرمه ميشد.
اين مناطق مچاله شده به توزيع نيروي تصادف در مناطق مختلف کمک ميکرد. از سال 1959 به بعد اين نوآوري در محصولات مرسدس به کار گرفته شد.
کار بازوي پرفورمنس مرسدس يعني AMG از يک گاراژ شروع شد
در حال حاضر AMG بيش از 50 مدل مختلف مرسدس را ارتقا داده و بنابراين اين بازوي پرفورمنس تجربه بسيار زيادي در تيونينگ گيراي پيشرانه، سيستم تعليق و… محصولات مرسدس دارد.
برند پرفورمنس مرسدس بنز در دهه 60 ميلادي توسط دو مهندس موتور اسپورت اسبق دايملر-بنز تأسيس گرديد.
آنها پيش از تأسيس شرکت خود سدان 300 SEL 6.8 (خوک قرمز) کاملاً ارتقا دادند.
اين خودرو در مسابقات 24 ساعته اسپا در سال 1971 شرکت نمود. AMG بطور رسمي در سال 1990 به مرسدس پيوست.
ترمزهاي ضد قفل بطور ويژه براي S کلاس ساخته شدند
هماکنون ترمزهايي که در زمان فشار سنگين پا روي آنها قفل نميکنند در اکثر خودروها ديده ميشوند.
اين ترمزها باعث حفظ جان افراد زيادي شده زيرا راننده همچنان ميتواند خودرو را کنترل نمايد و شايد هم از وقوع تصادف پيشگيري کند.
مرسدس بنز براي اولين بار با همراهي بوش در دهه 70 ميلادي اين تکنولوژي را معرفي و سپس در سال 1978 آن را روي S کلاس نصب کرد.
اندکي بعدتر اکثر محصولات اين خودروساز بهصورت استاندارد با ترمزهاي ضد قفل عرضه شدند.
محصولات تأييد شده مرسدس بنز گارانتي با کيلومتر نامحدود دارند
با سابقه حدود يک قرني در توليد خودروهايي پيشرفته و ايمن، محصولات امروزي مرسدس بنز واقعاً لوکس هستند.
خوشبختانه از طريق برنامه پيش از خريد تأييد شدهي مرسدس بنز CPO ميتوانيد يک خودروي نمادين را با قيمت مناسبتري بخريد.
مهمتر از همه اينکه تمامي محصولات CPO شده مرسدس بنز داراي گارانتي با کيلومتر نامحدود براي 5 سال هستند.
مرسدس بنز اولين خودروي خودران را حدود 2 دهه پيش معرفي کرد
خودروهاي خودران هماکنون خبرهاي زيادي را به خود اختصاص دادهاند اما در دهه 90 ميلادي مرسدس بنز سيستم خودراني را روي S کلاس W140 1995 نصب کرد.
اين خودرو که داراي ميکرو پردازندههاي زيادي بود بيش از 1600 کيلومتر را در اتوبانها طي کرد
و بدون دخالت راننده به سرعتهاي قابلتوجهي هم رسيد.
نهايتاً اين سيستم باعث شکلگيري جديدترين تکنولوژيهاي ايمني مرسدس بنز شده است.
تمامي خودروهاي CPO مرسدس بنز توسط تکنسينهاي ماهر تأييد ميشوند
مرسدس بنز که تعهد خود به کيفيت را در همهجا نشان داده از طريق برنامه CPO خود طيف وسيعي از خودروها شامل سدان ها، کوپهها، استيشنها و شاسي بلندها را ارائه ميکند.
اين خودروها توسط تکنسينهاي ماهر مرسدس تأييد ميشوند.
اين امر باعث تضمين وجود خودرويي سالم و خاص ميشود.
اگر مقالات سايت چوب ترمووود ايروکو را مطالعه کرده باشيد ميدانيد که ترموود چه خواصي دارد.
چوب ترمو در مقابل حرارت و رطوبت و خات مقاوم است.
اما با اين حال بايد در حفظ و نگه داري آن کوشا باشيد.
به اين ترتيب نيازي به تعويض آن پس از مدت زمان نخواهيد بود.
خوشبختانه نگه داري و حفظ چوب ترمووود بسيار راحت و بي دردسر است.
در اين مطلب شما را با اين روش ها آشنا خواهيم کرد.
به دو روش از چوب ترمو محافت ميشود.
يکي روش صنعتي است که شامل کارهايي است که در مراکز تهيه ترمووود انجام ميشود.
ديگري روش نگه داري خانگي است که شامل کارهايي است که شما در منزل شخصي خود انجام ميدهيد.
چوب ترمو در برابر اشعه ماورا بنفش به شدت حساس است.
لذا در مراکز تهيه ترموود روي آن را رنگ ضد آب و روغن نگه دارنده ميزنند.
البته اين کار به زيبايي اين اثر نيز کمک ميکند.
چرا که چوب ترمو در هنگام تابش آفتاب جلاي طوسي و نقره اي رنگ پيدا ميکند.
از ديگر اعمال محافظتي حرارت دادن است.
اين کار باعث افزايش مقاومت در برابر کپک ميشود.
همانطور که ميدانيد در مناطق مرطوب شاهد رشد کپک ها هستيم .
بنابراين ميتوان با خشک کردن ترموود از اين امر جلوگيري به عمل آورد.
البته در مراکز صنعتي چوب ترمووود را ضد آب ميکنند.
اما خب براي محکم کاري ميتوانيد خودتان در مزل يک ماده ضد آب تهيه کنيد و با برس روي آن بکشيد.
همچنين اگر نياز به شست و شو داشتيد حتما از شوينده هاي خيلي ملايم استفاده کنيد.
به آرامي چوب ترمو را تميز کنيد و از خراش هاي زبر و خشن بپرهيزيد.
همچنين چنانچه ترموود شما خيلي کثيف بود و نياز به شست و شوي بيشتر داشت ميتوانيد از فشار آب ملايم استفاده کنيد.
به خاطر داشته باشيد که ترمووود به ندرت لک ميشود بنابراين کار چندان سختي در پيش نداريد.
اما اگر به هر دليل لکه اي مشاهده کرديد بلافاصله اقددام به پاک کردن آن کنيد.
زيرا اگر لکه را قبل از خشک شدن پاک کنيد نياز به استفاده از شوينده هاي قوي نخواهيد داشت.
خوشبختانه چوب ترمو عمر بالايي دارد و به ندرت نياز به تعويض دارد.
با توجه به نکات گفته شده اگر نياز به دانستن قيمت ترمووود داريد ميتوانيد به ليست محصولات موجود در سايت سري بزنيد.
يکي از نکاتي که موجب تمايز خواننده هاي حرفه اي ميشود توانايي ايجاد تحرير در صدا است.
تعريف سادده تحرير را ميتوان روح بخشيدن به يک نت دانست.
اين کار در حقيقت همان موجي است که خواننده ها در هنگام اجرا روي يکي از نت ها اجرا ميکند.
در ابتدا ممکن از تحرير کار سختي به نظر برسد خصوصا براي خوانندگان تازه کار.
خيلي از افراد حتي فکر ميکنند که خواننده با تحرير در صدا متولد ميشود!
البته ممکن است اساتيد آموزشگاه موسيقي در قديم همچين نظري داشته اند اما بايد بگوييم اين نظريه اشتباه است.
شما با تکرار و تمرين ميتوانيد مانند يک خواننده حرفه اي به اجراي نت هاي تحرير دار بپردازيد.
گاهي افراد سعي ميکنند با ايجاد تغيير در صداي خود طنين ايجاد کنند.
اما تفاوت حرفه اي ها در اين است که به تحريري که ايجاد ميکند آگاه است.
يک تحرير خوب بايد در حين عميد بودن طبيعي و بدون فشار به نظر برسد.
اما براي ايجاد تحرير در صدا ابتدا بايد به نحوه ساز و کار آن آشنا باشيد.
در هنگام صحبت کردن يا آواز خواندن تارهاي صوتي کشيده ميشود.
ميزان کشيده شند اين تارهاي صوتي زير و بمي صدا را تعيين ميکند.
هنگامي که تارهاي صوتي شما در محدوده خاصي کشيده شود که نه خيلي کم است نه خيلي زياد يک صوت دوم ايجاد ميشود.
اين صوت لرزشي به اندازه شش ارتعاش در ثانيه است.
به اين حالت ايجاد تحرير در صدا گفته ميشود.
يکي از علايم نشان دهنده تحرير صحيح در صدا اين است که هيچ جاي بدن شخص نبايد تکان بخورد.
هنگام اجراي منت نبايد تمام حواس خود را متوجه طنين گذاري کنيد.
بلکه بايد متوجه هواي خارجي باشيد به صورتي که حرکتي موجي ايجاد شود.
ميتوان گفت که تحرير در صدا يک کار احساسي است.
تمرين دست دادن
البته در بالا گفتيم که براي ايجاد طنين مناسب هيچ قسمتي از بند فرد نبايد تکان بخورد.
اما خب فراموش نکنيد که اين يک تمرين است و اشکالي ندارد که کمي از قوانين فاصله بگيريم.
صاف بايستيد و دست خود را به سمت جلو بگيريد گويي که ميخواهيد با شخصي دست بدهيد.
سپس انگشتان دست خود را به جز انگشت اشاره جمع کنيد.
اکنون شروع به گفتن صداي عهههههه eeeeeee کنيد و حرکت صداي خود را با دستتان هماهنگ کنيد.
سعي کنيد در صداي خروجي قطعي ايجاد کنيد و صدايي صربان دار توليد کنيد.
اکنون بر روي سقف دهان خود تمرکز کنيد و لرزش هوا را احساس کنيد.
ابن کار را به اندازه اي تکرار کنيد که به آن عادت کنيد.
اکنون دست خود را در اطراف بدن قرار دهيد و سعي کنيد بدون حرکت بدن اين کار را انجام دهيد.
شما موفق به اجراي تحرير در صداي خود شديد.
ضربان دست ها
يکي از دستان خود را مشت کرده و در بالاي شکم محل اتصال دنده ها بگذاريد.
با دست ديگر مشت خودد را بپوشانيد.
اکنون همان صداي عههههه يا eeeeeeee را تکرار کنيد.
در همان حال ايجاد صدا دست خود را با لرزش به حالت ضرباني به داخل و بيرون فشار دهيد.
دوباره حواس خود را متمرکز به پشت گلويتان کنيد و ضربان هوا را احساس کنيد.
هدف از تمام اين تمرين ها آشنا شدن شما با حس ايجاد تحرير در صدا است.
به اين تکنه توجه داشته باشيد که در ابتدا ايجاد طنين سرعت کمي دارد يا حتي ممکن است مصنوعي به نظر برسد.
اما هنگامي که به آن عادت کرديد ميتوانيد مانند حرفه اي ها تحرير در صداي خود ايجاد کنيد.
در اين مرحله شما به جايي رسيده ايد که گويي با تحرير در صدا زاده شده ايد.
حتما تا کنون گيتار الکتريک ديده ايد حتي اگر به موسيقي الکترونيک علاقه چنداني نداشته باشيد.
اما ايا از نحوه ساز و کار و صدادهي آن چيزي ميدانيد؟
پيش از اينکه سراغ اين موضوع برويم لازم است ابتدا با اجزا اين گيتار آشنا شويم.
اين ساز از چهار بخش اصلي تشکيل شده است.
اي بخش ها شامل سيم ها – پيکاپ ها – آپلي فاير – و اسپيکر است.
پيکاپ در حقيقت همين آهنرباها هستند که از يک آهنربا که سيمي 7 هزار بار دور آن پيچيده شده است تشکيل شده.
وظيفه اين پيکاپ ها هدايت سيگنال به سمت آمپلي فاير است.
ابتدا نوازنده يک سيم را مرتعش ميکند تا با آن يک نت را اجرا کند.
اين ارتعاش سبب قطع شدن ميدان مغناطيسي ايجاد شده دور پيکاپ ميشود.
در نتيجه دوباره يک ميدان مغناطيسي ضعيف دور سيم ايجاد ميشود که به سمت امپلي فاير هدايت ميشود.
به همين دليل اکثر گيتار الکتريک ها چند آمپلي فاير روي بدنه خود دارند که صداهاي مختلفي ايجاد ميکنند.
گيتار الکتريک برخلاف اسمش الکتريسيته اي مصرف نميکند بنابراين سيگنال ايجاد شده توسط پيکاپ ها بسيار ضعيف است.
امپلي فاير نقش تقويت کننده اين سيگنال ها را دارد که رد محله بعد بايد توسط يک اسپيکر شناسايي شود.
امپلي نيز از دو بخش تشکيل شده است.
يک امپلي فاير اوليه که نقش پيش تقويت کننده را دارد.
و يک امپلي فاير پر قدرت.
امپلي فاير اوليه، سيگنال را به اندازه ي کافي ارتقا ميدهد تا براي امپلي فاير قدرت فرستاده شود.
در فرآيندي که توسط امپلي فاير اوليه ايجاد ميشود،
انعکاس يا طنين صدا و ميزان تاخير آن در صوت طبق نظر موزيسين يا نوازنده ي گيتار الکتريک، به سيگنال افزوده ميشود تا صداي مطلوب در نهايت ايجاد گردد.
نکته اي که قابل ذکر است اينکه صداي گيتار هاي الکتريک بعد از مرحله ي امپلي فاير اوليه در واقع به وجود ميآيد
و دقيقا بستگي به اين دارد که نوازنده در مرحله ي امپلي فاير اوليه، چه صدايي ميتواند با آن ايجاد کند.
بعد از مرحله ي امپلي فاير اوليه، سيگنال به امپلي فاير قدرت فرستاده ميشود.
در اين مرحله سيگنال به قدر کافي قوي ميشود تا به سمت اسپيکر فرستاده شود
و در نهايت در اين مرحله است که شما قادر به شنيدن صداي گيتار الکتريک خواهيد بود.
راهنماي اجاره ماشين در بهار قسمت يازدهم :ميدانيم که در بهار همچنين و در انتهاي زمستان بهترين فرصت براي به سفر رفتن است.
راهنماي اجاره خودرو : شايد از زمان سفر شما، بودجه بندي قبل از تعطيلات کمي طول بکشد
يا شايد فقط بهانه اي براي فرار از سرما باشيد. ما در سال 2018، داغترين مقصد تعطيلات بهار
و همچنين مقصد هاي محبوب ترين و مقرون به صرفه ترين در اين سال را در بر داشت.
در قسمت سوم اين ميني راهنما که براي کمک شما طراحي شده تا با اطمينان برنامه ريزي کنيد شهر بوشهر معرفي شده
بوشهر شهري بندري در کنار سواحل خليج فارس و مرکز استان بوشهر است.
اين شهر قدمتي هزاران ساله دارد و عمر آن به دوران ساسانيان مي رسد.
سواحل زيبا، نخلستان هاي سرسبز و بناهاي تاريخي آن را به مقصدي جذاب براي گردشگري تبديل کرده است.
علاوه بر مکان هاي ديدني و طبيعت زيباي شهر، فرهنگ زندگي و غذاهاي لذيذ و تند هم بخشي از جاذبه هاي بوشهر مي باشد.
يکي از زيباترين جاذبه هاي بوشهر ساحل بي مانندش است.
تقريبا 8 ماه از سال هواي آن متبوع است.
اين استان بيشترين نوار ساحلي را در کشور دارد و قطب ساحلي کشور شناخته مي شود.
مي گويند سال ها قبل، يک سياست مدار انگليسي بوشهر را دريايي ترين شهر جهان توصيف کرده بود
به اين معني که وقتي از دور در کشتي به آن مي نگري چنين به نظر مي رسد که تا نيمه در آب قرار دارد و کرانه اي تشخيص داده نمي شود.
راهنماي اجاره خودرو در بهار قسمت دوازدهم ، همانطور که در قسمت اول گفته شد ميدانيم که در بهار همچنين و در انتهاي زمستان بهترين فرصت براي به سفر رفتن است.
راهنماي اجاره خودرو : شايد از زمان سفر شما، بودجه بندي قبل از تعطيلات کمي طول بکشد
يا شايد فقط بهانه اي براي فرار از سرما باشيد. ما در سال 2018، داغترين مقصد تعطيلات بهار
و همچنين مقصد هاي محبوب ترين و مقرون به صرفه ترين در اين سال را در بر داشت.
در قسمت سوم اين ميني راهنما که براي کمک شما طراحي شده تا با اطمينان برنامه ريزي کنيد ماسوله معرفي شده
کردستان زيبا وسرسبز يکي از بهترين مقاصد گردشگري براي کساني است که قصد طبيعت گردي در ايران را دارند.
مرکز اين استان شهر سنندج است. کردستان داراي طبيعتي دل فريب و زيباست.
رودخانه هاي بزرگي از کوه هاي آن سرچشه مي گيرند.
روستاي ژيوار در ناحيه ي هورامان کردستان، شهر سروآباد در جنوب کوه هاي الان و در کنار رودخانه ي سيروان، قرار دارد.
ژيوار درزبان کردي به معني زندگي است. اين روستا مانند اسمش زيبا و زنده است مردم آن را هزار ماسوله نيز مي نامند.
از زيبايي هاي طبيعي منطقه دره ها و رودهاي بسيار آن است که هر کدام از يک کوه سرچشه مي گيرند.
از به هم پيوستن اين رودها دو رودخانه ايجاد شده است که يکي از آن ها سيروان است.
اين رودخانه ي خروشان و زيبا از غرب روستا گذر مي کند و مهم ترين رود منطقه است.
همانند ساير رودخانه ها باعث آباداني و ايجاد زندگي و طراوت در منطقه شده است.
گل ها، درختان و گياهان زيادي از اين رود ايجاد شده است و آبزيان زيادي نيز درون رودخانه زندگي مي کنند.
مي توانيد زماني را براي قدم زدن و پياده روي در اطراف رودخانه اختصاص دهيد اما به دليل باريک بودن عرض آن قايقراني در آن امکان پذير نيست.
اين رود اورامانات را به دو بخش تقسيم کرده که براي سال ها تنها راه عبور از رودخانه پل دو آب در نزديکي پاوه بود.
سيروان در انتها وارد کردستان عراق مي شود.
ددر هنگام در دست گرفتن مضراب سنتور به اين نکات توجه فرماييد.
مضراب روي بند اول انگشت و نزديک به سر انگشتان قرار مي گيرد.
انگشت اشاره در حلقه ي مضراب و سه انگشت ؛ کوچک ، انگشتري و وسطي زير دم مضراب و انگشت شست روي دم مضراب نزديک به حلقه ي مضراب قرار مي گيرد.
بايد توجه داشت که انگشت اشاره بايد چسبيده به حلقه ي مضراب قرار بگيرد و در بين حلقه معلق نباشد و سه انگشت ديگر زير دم مضراب و به هم چسبيده باشد تا دم مضراب به اين سه انگشت تکيه دهد و ثابت بماند.
انگشت شست بايد دقيقا در جاي معين خود قرار بگيرد و حتي يک ميلي متر هم جا به جا نباشد.
انگشت شست بايد به نحوي روي دم مضراب قرار بگيرد که مضراب را ثابت نگه دارد و با حرکت انگشتان زير دم مضراب حرکت نکند.
اگر مضراب از ناحيه ي انگشتان زير دم مضراب به حرکت در آيد ، اشتباه است.
مضراب حتما بايد از ناحيه ي مچ دست حرکت کند.
اگر مضراب از بند اول انگشت دور و به بند دوم انگشت نزديک گردد، احتمال دارد به جاي مچ ، انگشتان حرکت کنند که هنگام اجراي قطعات با مترونوم بالا با مشکل مواجه شده و کنترل مضراب دشوار مي گردد و امکان دارد هنگام اجرا مضراب از دست رها شود.
دقت کنيد مضراب هر دو دست را به نحوي بگيريد که به چپ يا راست متمايل نگردد.
اگر مضراب صحيح در دست گرفته شود و هنگام اجرا فردي مقابل شما نشسته باشد خطي عمود نشان داده مي شود .
اگر دست شما متمايل به چپ يا راست مضراب را گرفته باشد ، پس از مدتي که به نمد مضراب نگاه کنيد متوجه خواهيد شد ؛ که نمد مضراب به چپ يا راست متمايل گرديده است.
اگر از ابتدا مضراب صحيح گرفته شود خيلي بهتر است از اينکه پس از مدت زيادي بخواهيد مضراب را صحيح بگيريد.
مبتديان بايد مضراب را ابتدا محکم در دست بگيرند پس از مدتي دست ، استيل خود را مي گيرد و آن را حفظ مي کند و به اصطلاح مضراب در دست جا مي افتد.
حالت دو دست موقع گرفتن مضراب و فرود آوردن روي سيم ها بايد يکسان باشد ،
چون اگر کمي با يکديگر متفاوت باشند و ارتفاع مضرابها کم و يا زياد گردد صداي خوبي از ساز به گوش نمي رسد.
مضراب را به نحوي روي سيم فرود آوريد که به هر چهار رشته سيم از خرک مورد نظر اصابت کند و اشتباهي بين سيمهاي دو خرک و يا به چند سيم از خرک مورد نظر اصابت نکند و دقيقا هر چهار رشته سيم از خرک مورد نظر که هدف است به صدا در آيد .
مثلا مي خواهيد خرک چهارم (لا) را به صدا در آوريد ؛ مضراب بين خرک سوم (سل) و چهارم (لا) فرود مي آيد که در اين صورت :
1. صداي مطلوبي از ساز نخواهيد شنيد.
2. چون ضربه ها به صورت يکسان روي هر چهار سيم زده نمي شود ، سبب از کوک خارج شدن اولين سيم از خرک سوم و آخرين سيم از خرک چهارم مي گردد.
وقتي يک نت را اجرا نموديد ،مضراب را روي سيم نگه نداريد ، بلکه خيلي سريع مضراب را در فاصله ي 15 سانتي متري بالاي خرک قرار دهيد مثل توپي که به زمين مي خورد و بر مي گردد.
هنگام فرود آمدن مضراب دقت کنيد مضراب روي خرک ها نخورد ، چون سبب ايجاد صداي نا مطلوب و نازک شدن سيم و پاره شدن آن هنگام اجرا مي گردد.
محل فرود آمدن مضراب سنتور
محل فرود آمدن مضراب سنتور در فاصله ي تقريبي 4 سانتي متري خرک ها باشد.
ارتفاع تقريبي فرود آمدن مضرابها در حدود 15 تا20 سانتي متري از سيم ها مي باشد.
فاصله ها بايد به طور دقيق رعايت شوند تا صدايي که از مضرابها به گوش مي رسد يکسان و يکنواخت باشد.
کلارينت کوچک از اهواع سازهاي انتقالي است.
رايج ترين نوع کلارين کوچک ساز قره ني است سي بمل است.
نحوه نوشتن نت براي ساز قره نيز ويژگي هاي خاص خودش را دارد.
کلارينت کوچک در D بسيار کم است و پيشنهاد مي شود که تمام قسمتها براي کلارينت Eb نوشته شوند.
کلارينت هاي Eb و D هر دو داراي سيستم انگشت گذاري يکساني هستند.
همچنين هنگام نوشتن قطعات براي کلارينت کوچک بايد به موارد زير توجه کرد:
1- وقتي قرار است نوازنده ي قره ني Bb و يا A بخش ديگري را که براي کلارينت Eb است بنوازد بايد فرصت کافي براي تعويض و تنظيم ساز به او داده شود.
2- نواختن کلارينت کوچک از بقيه اعضاي خانواده ي کلارينت ها دشوارتر است و هنگام اجرا بهتر است استراحت هاي زيادتري براي نوازنده در نظر گرفت.
3- ساختمان ساز قره ني به نحوي است که براي نواختن مناطق صوتي بالا طراحي شده است مطمئن ترين نت در منطقه بالا G6 است،
اگرچه نواختن B بالا نيز ممکن است.
منطقه صوتي پايين در کلارينت کوچک کاملا ضعيف استو بهتر است اجراي اين منطقه را به کلارينت Bb و يا A واگذار کرد.
4- کلارينت Eb براي سولو در منطقه بالا زياد به کار برده مي شود که بسيارنافذ است.
طبيعت اين ساز به نحوي است که با کلارينت هاي ديگر خوب ترکيب مي شود، چه در هوموفوني و يا پلي فوني.
اين کلارينت با فلوت، ويولن و حتي ترومپت نيز ترکيب مي شود.
5- اجراي استاکاتو با ساز قره ني بسيار صريح و روشن، و اجراي لگا تو بسيار تاثيرگذار است
و اجراي هر گونه تريل و تر مولو نيز امکان پذير است.
قره ني در تمام مناطق قادر به اجراي هر نوع ديناميکي است، بجز آخرين سوم بزرگ در قسمت بالا .
کلسترول يک ماده چربي است و بنابراين در آب يا در خون حل نمي شود.
به همين دليل کلسترول بصورت واحدهاي ليپوپروتئين در خون شما و در داخل شريانها و وريدهايتان حرکت مي کند.
ليپوپروتئين ها ترکيبي از چربي و پروتئين مي باشند و ميزان آن تاثير به سزايي در تناسب اندام دارد.
سه نوع اصلي ليپوپروتئين وجود دارد که عبارتند از :
1- ليپو پروتئين با چگالي زياد High density Lipoprotein که به آن اصطلاحا کلسترول خوب يا اچ دي إل (HDL) ميگويند.
2- ليپو پروتئين با چگالي کم Low density Lipoprotein که به آن اصطلاحا کلسترول بد يا إل دي إل (LDL) گفته مي شود.
3- ليپوپروتئين با چگالي خيلي کم Very Low density Lipoprotein که به آن اصطلاحا بطور اختصار وي ال دي ال (VLDL) گفته مي شود.
به کلسترول اچ دي إل HDL از اين جهت کلسترول خوب گفته مي شود ?
که کمک مي نمايد که کلسترول از خون خارج شده و به کبد برگردد
و از آنجا نيز با از بدن خارج شود و يا اينکه دوباره به مصرف ديگري برسد.
کبد با انجام کارهايي بر روي کلسترول بد LDL آن را به ترکيباتي که براي نيازهاي عملکرد بدن لازم مي باشد تبديل مي کند.
به بيان ديگر، کلسترول خوب HDL از رسوب کلسترول در رگها جلوگيري مي کند
و حتي باعث برداشته شدن کلسترول اضافي از ديوار رگها مي شود.
نکته قابل توجه در اين است که چربي اي که در رژيم غذايي ما وجود دارد باعث تحريک توليد کلسترول خوب HDL مي شود.
اگر شما خيلي کم چربي مصرف کنيد باعث خواهيد شد که کلسترول خوب HDL هم در خونتان کمتر شود.
بعضي از محققين توصيه مي کنند که بجاي چربيها يا روغن ها از روغني استفاده نماييد که چربي اشباع نشده مونوي آن زياد باشد.
به عقيده آنها اگر شما بيشتر از روغن زيتون استفاده نماييد
و يا اينکه 30 تا 35 درصد از کالري روزانه تان را از چربي ها استفاده نماييد،
کلسترول خوب HDL شما نيز بالا خواهد رفت.
به غير از سيگار کشيدن و يک زندگي پشت ميزنشيني، سومين عامل خطرزايي که باعث بالا رفتن کلسترول مي شود،
افزايش بيش از حد وزن و عدم تناسب اندام مي باشد.
بنابراين اگر وزن شما زياد مي باشد، يکي از اهداف شما بايد کم کردن وزنتان باشد.
يک رژيم غذايي کم چربي مي تواند به کم کردن وزن شما کمک نمايد زيرا در چربي ها بيشتر از پروتئين ها و کربوهيدراتها، کالري وجود دارد.
اگر شما چربي کم مي خوريد و از غذاهاي کم چرب استفاده مي کنيد وزن شما بايد کم شود.
اغلب وقتي که افراد وزن کم مي کنند کلسترول بد LDL و نيز کلسترول خوب HDL هر دو پايين مي آيند.
اما وقتي که وزن آنها بعد از پايين آمدن، در يک حدي ثابت باقي بماند، کلسترول خوب HDL شروع به بالا رفتن ميکند.
بعضي از افراد بطور ژنتيکي و ارثي مستعد پايين بودن کلسترول خوب HDL در خونشان هستند.
اگر شما به اين مشکل دچار هستيد، پزشکتان مي تواند به شما کمک نمايد.
اگر ميزان کلسترول خوب HDL شما بيشتر از 40 ميلي گرم در دسي ليتر باشد خيلي خوب خواهد بود.
کمتر بودن HDL زير 40 ميلي گرم در دسي ليتر باعث افزايش خطر احتمال ابتلاء به مشکلات قلبي خواهد شد.
اگر کلسترول خوب HDL بالاتر از 60 ميلي گرم در دسي ليتر باشد شما يک عامل خطر براي ابتلاء به بيماريهاي قلبي کمتر خواهيد داشت.
پس تا آنجا که مي توانيد سعي کنيد که ميزان کلسترول خوب HDL خونتان را بالاتر ببريد.
به کلسترول ال دي ال LDL از اين جهت کلسترول بد گفته مي شود
که مقادير زياد کلسترول إل دي إل LDL در خون مي توانند به ديواره رگها صدمه رسانده
و مي توانند منجر به رسوب کلسترول در رگها و بسته شدن آنها شوند.
بيشتر کلسترول خون بصورت إل دي ال LDL مي باشد.
اصلاح رژيم غذايي و تناسب اندام ، بهترين راه کاهش کلسترول إل دي إل LDL مي باشد و هر چه مقدار آن پايين تر باشد شما سالمتر خواهيد بود.
تحقيقات دانشمندان نشان داده است که کلسترول ال دي إل LDL از علل اصلي بيماري عروق کرونر قلب مي باشد
و با کم کردن ميزان آن در خون افراد با درمانهاي اختصاصي مي توان از ميزان مرگ و مير بر اثر بيماريهاي قلبي کم نمود.
بنابراين اگر مي خواهيد که از سکته قلبي جلوگيري نماييد شما بايد ميزان کلسترول بد إل دي إل LDL خونتان را پايين بياوريد.
بهترين ميزان کلسترول بد LDL در خون مردان و ن 100 ميلي گرم در دسي ليتر يا کمتر مي باشد.
تحقيقات دانشمندان نشان داده است که خانمهايي که داراي ميزان بالاي کلسترول بد LDL در خونشان هستند
نسبت به مرداني که همين مقدار کلسترول بد LDL را دارند بيشتر مستعد ابتلاء به بيماري قلبي خواهند بود.
بعد از اينکه آقايان و خانمها به سن 75 سالگي رسيدند، کلسترول بالاي خون جنبه حفاظتي پيدا کرده و باعث کاهش مرگ و مير مي شود.
وي ال دي إل يک بسته ليپو پروتئيني است که چربي تري گليسيريدها را از کبد و از طريق خون به اعضايي از بدن که به آن احتياج دارند منتقل مي کند.
مقادير زياد تري گليسيريد با افزايش خطر بروز بيماري قلبي ارتباط دارد.
وقتي وي ال دي ال کبد را ترک مي کند مملو از چربي تري گليسيريد است
و وقتي اين چربي را به سلولهاي مختلف بدن تحويل مي دهد،
وي ال دي ال (VLDL) تجزيه شده و به ال دي ال LDL تبديل مي شود
که آن هم به نوبه خود مي تواند باعث صدمه به ديواره رگها و انسداد آنها شود.
چربي تري گليسيريد که به سلولهاي مختلف بدن تحويل داده مي شود مي تواند صرف کارهاي مختلفي گردد
مثلا سلولهاي عضلاني مي توانند تري گليسيريدها را سوزانده و از آن انرژي بدست آورند
و يا اينکه سلولهاي چربي مي توانند تري گليسيريدها را در خود ذخيره کرده و در آينده که به آنها نياز پيدا شد آنها را مصرف کنند.
مقدار VLDL که در آزمايش خون شما نوشته مي شود قسمتي از عددي است که براي تري گليسيريد نوشته مي شود
که بايد کمتر از 150 ميلي گرم در دسي ليتر باشد.
تري گليسيريدها در فصل بعدي توضيح داده خواهند شد. امروزه بيشتر آزمايشگاهها ميزان VDLD را گزارش نمي کنند.
در آخرين خط مشي اي که از طرف برنامه آموزش ملي کلسترول آمريکا عنوان شده است ?
گفته شده که اگر ميزان کلسترول خوب HDL شما از 40 ميلي گرم در دسي ليتر کمتر باشد
شما در خطر بيشتري براي ابتلاء به بيماري قلبي هستيد
و ممکن است شما دچار وضعيتي که محققين اصطلاحا به آن سندروم متابوليک مي گويند باشيد.
اگر شما سه ويژگي از پنج ويژگي زير را داشته باشيد شما دچار سندروم متابوليک هستيد و بيشتر در خطر ابتلاء به بيماري قلبي مي باشيد :
تري گليسيريد بالا (بيشتر از 150 ميلي گرم در دسي ليتر)
فشار خون بالا (بيشتر از 13 روي هشت مميز پنج )
قند خون بالا (بيشتر از 110 ميلي گرم در دسي ليتر)
چاقي در قسمت شکم و عدم تناسب اندام (دور کمر در مردان بيشتر از 102 سانتي متر و در ن بيشتر از 88 سانتيمتر).
پايين بودن ميزان کلسترول خوب (HDL) (در مردان کمتر از 40 و در ن کمتر از 45 ميلي گرم در دسي ليتر).
حتما براي شما هم پيش آمده است که مدرس آموزشگاه موسيقي شما برخي اصطلاحات را استفاده کرده که در نظر شما عجيب بوده است.
گاهي اين اصطلاحات موسيقي باعث سردرگمي هنرجويان ميشود.
حتي شايد حس کنيد که معلم شما با زبان ديگري صحبت ميکند!
اما اين مقاله کمک زيادي به شما خواهد کرد.
اصطلاحات موسيقي که در اينجا قصد داريم در مورد آن ها صحبت کنيم اصطلاحات پر کاربردي است.
پس ميتوانيد مطمين باشيد که از اين پس از مصاحبت با موزيسين ها لذت بيشتري خواهيد برد.
لگاتو (Legato)
همينطور که از اسمش پيداست اين يک واژه ايتاليايي است.
در زبان ايتاليايي لگاتو به معني متصل يا به هم پيوسته است.
معني آن اين است که نت ها به صورت روان بدون آن که وقفه اي بين آن پديد آيد نواخته ميشوند.
استکاتو (Staccato)
اين کلمه معنايي دقيقا مخالف لگاتو دارد.
اين اصطلاح موسيقي به اين معني است که نت ها حالتي پراکنده دارند.
يعني از ديد شنونده به صورت بريده بريده شنيدده ميشوند.
اما نوازنده براي اجراي اين تکنيک بايد نت ها را کوتاهتر از چيزي که روي کاغذ نوشته شده بنوازد.
گستره ي صدايي (Range)
همانطور که از اسمش پيداست اين اصطلاح به معني محدوده صدايي است.
يعني ساز موسيقي ما تا چه اندازه قادر به ايجاد صداهاي بم يا زير است.
به تعبير ساده تر يعني بم ترين نت و زيرترين نتي که با اين وسيله موسيقي نواخته ميشود کدام است.
اين گستره ي صدايي براي انسان ها هم به کار ميرود .
و بدين معناست که فرد مورد نظر تا چه بازه اي ميتواند صداي زير و تا چه محدوده اي ميتواند صداي بم توليد کند و آواز بخواند.
کرشندو (Crescendo)
واژه ي کرشندو واژه اي پر کاربرد است که به معناي بلند تر کردن صدا ميباشد.
وقتي به اين عبارت در هنگام نواختن نت ها بر ميخوريد، بايد اندکي نت ها را بلند تر بنوازيد.
دي کرشندو (decrescendo)
اين اصطلاح نقطه مقابل کرشندو است به معني آهسته تر نواختن ميباشد.
اصطلاحات موسيقي و واژگان بسيار زيادي وجود دارند که در اين مقاله به چند تا از پر کاربردترين آن ها اشاره شده است.
البته ما در مقالات ديگري به بررسي واژگان بيشتري خواهيم پرداخت.
سعي ما در اين است که هنرجو هنگام ورود به آموزشگاه موسيقي پيش زمينه اي از اين هنر داشته باشد .
اين کار به آسوده تر و بهتر طي کردن دوره هاي آموزش شا کمک شاياني خواهد کرد.
در ابتدا شايد يادگيري موسيقي کلاسيک يک کار تجملي به نظر برسد
اما اگر از فوايد آن براي کودکان مطلع بوديد حکم ضرورت پيدا ميکرد.
اين مطلب در مورد تاثير موسيقي بر شخصيت و جسم و روح کودکان است.
ميدانيم که مغز انسان تا سال ها بعد از تولد در حال رشد است.
در تحقيقاتي دانشمندان به اين نتيجه رسيدند که يادگيري موسيقي در سنين رشد به پرورش نيمه چپ مغز کمک شاياني ميکند.
اين نيمه مربوط به پردازش زبان است.
ارتباط دادن اطلاعات جديد به آهنگ هاي آشنا به ثبت اطلاعات كمك مي كند.
از ديگر مزاياي يادگيري موسيقي براي کودکان ايجاد ارتباطات مغزي در آن هاست.
اين ارتباطات در آينده آن ها نقش مهمي خواهد داشت زيرا حتي در آموزش رياضيات نيز به آن ها کمک خواهد کرد.
هنر آموزان تفكر خلاق را ياد ميگيرند.
اين تفکر يعني بررسي انواع راه ها و کنار گذاشتن قوانين منسوخ شده.
چرا كه سوالات هنر تنها يك جواب درست ندارند.
مطالعات اخير ميگويد كه دانش آموزان هنر در سوالات استاندارد و تستي موفق ترند.
يعني نمرات بالاتري در درس هايشان مي آورند.
از ديگر مزاياي يادگيري موسيقي در آموزشگاه موسيقي آشنايي با فرهنگهاي ديگر است.
اين موجب هم دردي هنرآموز با ديگر اقوام ميشود.
اين همدردي باعثفاصله از ديدگاه فقط من و ياگيري احترام متقابل ميشود.
همچنين هنرآموزان با سختي هاي کنار هم چيدن جزييات و ساخت ملودي هاي زيبا آشنا ميشود.
اين روحيه سخت کوشي وي را بالا ميبرد.
در موسيقي ،« اشتباه » ، «اشتباه » است.حد وسط وجود ندارد.
يك ساز يا كوك است يا نيست .
نت ها يا درست نواخته ميشوند يا غلط ، احساس توسط موسيقي ايجاد شده يا نشده .
و تنها با كار سخت است كه يك اجراي خوب حاصل ميشود .
دانش آموزان از طريق يادگيري موسيقي در آموزشگاه موسيقي ،ارزش كار سخت را ميفهمد.
از ديگر مهارت هايي که هنرجو در آموزشگاه موسيقي ياد ميگيرد روحيه کار تيمي است.
وي ياد ميگيرد که هر فرد بايد کار خود را به خوبي انجام دهد تا يک گروه خوب ايجاد شود.
بايد همه آن ها روي يک هددف متمرکز شوند و تمرين کنند.
وي ياد ميگيرد که با روحيات دروني خود ارتباط برقرار کند.
و توانايي ابراز احساسات خود به بيرون را نيز فرا ميگيرد.
اين امر موجب بالا رفتن اعتماد به نفس کودکان ميشود.
همچنين يادگيري موسيقي باعث بالا رفتن روحيه کاري کودک ميشود.
وي ياد ميگيردد که نبايد در گوشه اي بنشيند بايد منفعل باشد و کاري انجام دهد.
همچنين در آموزشگاه موسيقي گاهي کنسرت هايي برگزارميشود که شرکت در ان ها بسيار مفيد خواهد بود.
فرد با ترس خود روبه رو ميشود و ياد ميگيرد که بر آن غلبه کند.
و با مقابله با استرس را ياد ميگيرد.
به طور کلي ميتوان گفت يادگيري موسيقي دنياي متفاوتي را براي کودک ايجاد خواهد کرد.
در پستي که با عنوان راهنماي انتخاب بهترين سه تار در وبلاگ آموزشگاه موسيقي منتشر شد دانستيم که يکي از بهترين سازندگان ساز سه تار جزايري هستند.
در اين مقاله شما را با سه تار مفاخري بيشتر آشنا کرده و علت قرار گزفتن اين ساز در بين بهترين ها را خواهيم دانست.
موسيقي در زندگي تمام افراد در سراسر جهان جريان دارد و تأثير موسيقي بر جنبه هاي مختلف زندگي آنچنان بالاست که حتي تصور زندگي بدون موسيقي واقعاً سخت است.
معمولاً براي رسيدن به آرامش، گوش دادن قطعه اي ناب از انواع مختلف موسيقي انتخاب همگان است.
اما آنچه که مي تواند به اجراي زيباي يک اثر منجر شود داشتن ابزار و يا همان آلات موسيقي مورد نظر است.
اساتيد برجسته در مورد بهترين سه تار به اين باور رسيده اند که بهترين سازندگان ساز نوازندگان حرفه اي هستند چون صداها را بهتر تشخيص ميدهند و هم چنين به نياز نوازندگان در امر نوازندگي آگاهترند.
اگر شما هم از طرفداران موسيقي دلنواز و سنتي سه تار هستيد پس حتماً نام سه تار استاد جزايري به گوشتان خورده است.
يکي از ماهرترين سازندگان ساز سه تار در کشورمان استاد رامين جزايري مي باشند که در زمينه نوازندگي سه تار هم تخصص و مهارت بالايي دارند.
در ادامه با آثار اين استاد بيشتر آشنا خواهيد شد.
استاد رامين جزايري در آذر ماه سال 1340 در تهران متولد شد.
وي از هم دوره اي هاي کيوان ساکت، مسعود شعاري، آقاي همتي، آقاي عزيزي، داوود آزاد و کيهان کلهرمي باشند.
رامين جزايري از شاگردان محمود فرهمند، کامران روحاني و ارژنگ ناجي مي باشند اما نوازندگي سه تار را از دوران نوجواني نزد استاد محمدرضا لطفي فرا گرفتند.
استاد جزايري پيش از اينکه بصورت حرفه اي سه تار بسازد به نوازندگي سه تار آن هم بصورت حرفه اي مشغول بود
ولي به علت علاقه زيادي که به ساختن ساز داشت نوازندگي حرفه اي را کنار گذاشت و ساز ساختن را شروع کرد.
آقاي رامين جزايري در ابتداي ديدن ساز به فکر ساخت آن افتاد و با وجود اينکه در جايي آموزش نديده بود و در خانواده و دوستان نيز سابقه چنين شغلي وجود نداشت با اين حال، ميل به ساخت ساز از دوران نوجواني در ذهن ايشان ايجاد شد.
مشخصات ساز سه تار استاد جزايري:
سه تار استاد جزايري معمولاً داراي کاسه اسي کوچک است که جنس کاسه از چوب درخت توت يا شاه توت مي باشد.
در مواردي هم از چوب گردو استفاده مي کنند. ولي جنس دسته ساز همواره از چوب گردو است که بر روي آن، 25 عدد پرده بسته مي شود.
انتقال صدا از سيم هاي ساز به کاسه سه تار به واسطه چوب کوچکي به نام خرک صورت مي گيرد.
خرک از جنس چوب شمشاد است و لرزش هاي مربوط به سيم را از طريق صفحه نازک به داخل کاسه هدايت مي کند.
در نتيجه صداها پس از چند بار انعکاس و تشديد، بار ديگر از مسير سوراخ هاي روي صفحه بيرون مي آيند.
طول کاسه سه تار 22 تا 30 ، عرض آن 12 تا 18 و عمق کاسه بين 12 تا 16 سانتي متر است.
دسته سه تار به ضخامت 3 تا 3/5 سانتي متر وطول آن 40 تا 48 سانتي متر مي باشد و کل طول ساز يعني دسته و کاسه، 76 تا 80 سانتي متر طول دارد. سيم هاي سه تار به ترتيب سيم سفيد، سيم زرد، سيم واخوان و سيم بم نام دارند.
در سه تار تراش صفحه خيلي مهم است.
صفحه بايد طوري تراشيده شود که نتهاي مختلف ساز از صداي زير تا صداي بم را بتواند به خوبي تشديد کند و يکنواخت باشد،
چون اگر اين کار درست انجام نشود، ساز در بعضي قسمتهاي صدايي، مثلا در محدوده بم يا زير به خوبي نميخواند.
در واقع تراش صفحه سه تار بسيار کار ظريف و پردقتي است.
اما در تار مجموع کاسه بايد با دقت و ظرافت تراشيده شود.
کاسه رنسي ساز نقش بسيار مهمي دارد.
اينکه برخي فکر ميکنند که پوست نقش اصلي را دارد و تعيين کننده است، اشتباه است.
چون ما سازهايي را ديدهايم که ايراد صوتي داشتهاند و با تعويض چندين بارهي پوست هم مشکلاش حل نشده، چون مشکل اصلي از بابت تراش کاسه بوده است.
چرا از چوب توت در ساخت ساز سه تار استفاده ميشود؟
يکي از شاخصهاي مهم انتخاب چوب براي ساز، قابل دسترس بودن آن است، بعضيها ميگويند که چرا با چوبهاي ديگر ساز ساخته نميشود و فقط با چوب درخت توت ساز ساخته ميشود.
به هر صورت سازسازان به تجربه ديدهاند که اين چوب هم قابل دسترس است، هم کيفيت صوتي مطلوبي را دارد و هنگامي که کهنه ميشود حالت چيني مانند و سختي پيدا ميکند، که براي صدا مناسب است.
ساز نويي که با چوب توت ساخته شده است و به تدريج کهنه ميشود جنس چوباش تغيير ميکند و از حالت نرم اوليه که ساز، نو است به سمت شيشهاي شدن و چيني شدن ميل ميکند.
براي مثال، چوب گردو چنين خاصيتي را ندارد و يک چوب گردوي 100 ساله کيفيتاش خيلي شبيه چوب گردوي 1 ساله است.
به خاطر همين، چوب درخت توت براي ساخت کاسه رنسي ساز و صفحه سه تار انتخاب شده است.
که البته خود چوب توت هم انواع مختلف دارد که گفته ميشود 150 نوع از گونههاي مختلف آن شناسايي شده است، که نوع برگهايشان و ميوههايشان متفاوت است، سوا از اينکه درخت توت نر و ماده هم دارد.
البته جاي کار دارد که ببينيم کدام يک از اين گونهها ميتواند بهترين گونه براي سازسازي باشد، که نياز به يک کار گروه از رشتههاي تخصصي مختلف دارد، که به صورت آزمايشي اين چوبها را براي سازسازي تست کنند تا به نتايج مطلوب در اين باره رسيد.
ولي به صورت تجربي ممکن است سازسازها متوجه بشوند که کدام گونه از درختهاي توت، براي ساخت ساز مناسبتر است.
فارغ التحصيلاني که اين دوره را در آموزشگاه موسيقي گشتاسب گذرانده اند قادر خواهند بود با فراگيري تکنيک هاي مربوطه و اجراي آواز پاپ و کلاسيک ايراني و خارجي در کنسرتهاي داخل و خارج از کشور شرکت نمايند، اين هنرجويان توانايي اجراي سولو با ارکستر هاي کوچک، ارکستر مجلسي و ارکستر بزرگ را بدست خواهند آورد.
که توسط برترين اساتيددانشگاهي کشور در آموزشگاه موسيقي تهران برگزار ميگردد
1- فراگرفتن تکنيکهاي مرتبط با سبکهاي مختلف آواز پاپ و کلاسيک
2- فراگيري و اجراي صحيح آواز پاپ و کلاسيک از لحاظ تيونينگ، ريتم، ديناميک، تمپو آگوگيک، سونوريته و موزيکاليته
3- فراگيري بيان موسيقيايي و اصول اجرا
4- کار بروي رپرتوار قطعات ايراني و جهاني آواز پاپ و کلاسيک
5- فراگيري آداب صحنه و اجراي صحنه اي در سطح کنسرتهاي داخل آکادمي ( که براي همه هنرجويان برگزار خواهد گرديد ) و کنسرتهاي عمومي در تالارهاي تهران ( ويژه هنرجويان منتخب آکادمي )
6- فراگيري شيوه تمرين ذهني بدون ساز و اجراي خلاق در دوره هاي ويژه آکادميک
1- برگزاري مستمر کنسرتهاي داخل آکادمي جهت همه هنرجويان
2- حمايت از هنرجويان مستعد و منتخب جهت کنسرتهاي عمومي در تالار هاي سطح کشور توسط آموزشگاه موسيقي شمال تهران
3- حمايت از هنرجويان مستعد و منتخب جهت توليد آلبوم موسيقي داراي مجوز و معرفي ايشان به جامعه هنري توسط آموزشگاه موسيقي تهران گشتاسب
4- حمايت جهت فعاليت در ارکستر ها و گروه هاي آکادمي و معرفي به ساير ارکسترها و گروهاي موسيقي معتبر کشور
5- ارائه گواهينامه معتبر توسط اساتيد مطرح و شناخته شده آموزشگاه موسيقي گشتاسب که بعنوان رزومه هنري معتبر تاييد بسيار مثبتي در انجام فعاليتهاي هنري خواهد داشت.
اگر نياز به آشنايي با سبک هاي مختلف آواز داريد ميتوانيد به بخش مقالات مراجعه کنيد و مقالات مربوط به کلاس آموزش آواز را مطالعه کنيد يا روي متن آبي کليک کنيد.
اساتيد کلاس آموزش هارمونيکا در کلاس موسيقي خود ميگويند ماجراي هارمونيکاي شيشه اي از جايي شروع شد که در يک ضيافت شام تعدادي از موسيقيدانان انگليسي جامهاي شراب پر از آب را در کنار هم قرار دادند و بر آنها نواختند.
بنجامين فرانکلين از بنيانگذاران ايالات متحده? آمريکا و يکي از شاخصترين مخترعان زمان خود با اساس قرار دادن جامهاي آن ضيافت شام، چندين تجربه براي اختراع يک ابزار موسيقي شگفت انگيز را پشت سر گذاشت.
نتيجه تجارب او ابزاري بود که به آن «آرمونيکا» يا هارمونيکاي شيشه اي ميگفتند.
آرمونيکا 37 حلقهي شيشهاي در حجمهاي مختلف بود که با يک ريسمان آهني به هم وصل شده و هر شيشه با رنگهاي مختلف رمزگذاري شده بودند تا به اين شکل نتهاي موسيقي را مشخص کنند.
بر خلاف نسخه جامهاي آب، حلقههاي شيشهاي فرانکلين، افقي چيده شده بودند که به نوازنده اجازه ميداد تا همزمان تا 10 نت را بنوازد.
نوازنده براي نواختن اين ساز بايد انگشتانش را با آب خيس و حلقههاي شيشهاي لمس ميکرد.
آرمونيکا به خاطر داشتن صداي خاص و شکل متمايزش خيلي زود به ساز محبوبي تبديل شد.تا جايي که ملکه فرانسوي «ماري آنتوانت» روشهاي نواختن آن را فرا گرفت و بازاري به راه انداخت و هزاران نمونه از آرمونيکا را ساخت و به فروش رساند.
تا اينجا همه چيز طبيعي بود و بر وفق مراد پيش ميرفت تا اين که گزارشهايي از مهمانان جشني به گوش رسيد که اين ابزار در آن نواخته شده بود.
اين گزارشها سؤالات بسياري را برانگيخت؛
شرکت کنندگان در مهماني که به صداي اين شيشههاي پُرآوا گوش سپرده بودند دچار هذيان گويي و تأثيرات عجيبي روي مغزشان شدند.
پرنسساي از لهستان به نام «ايزابلا زارتورسِکيا»، که در سال 1772 ميلادي با بنجامين فرانکلين ديدار کرد و به آرمونيکاي ويژه اش گوش سپرد گفت: از سودازدگي و شدّت اندوه رنج ميبردم، وصيت و نامههاي وداع خويش را نوشته بودم…
فرانکلين، آرمونيکا را گشود و بر آن نواخت… موسيقي آن تأثير زيادي روي من گذاشت و اشک از چشمانم سرازير شد، سپس فرانکلين کنار من نشست، و نگاه مهربانانهاي به من انداخت و گفت: بانوي من، شما درمان شديد! طبيعتاً از آن لحظه به بعد از سودازدگي و اندوه بي دليلي که به آن دچار بودم، رهايي يافتم.
طولي نکشيد که نوازندگان آرمونيکا يکي پس از ديگري درباره عوارض جانبي آن سخن گفتند.
لرزش، دستپاچگي، احساس وزوز، و حتي ديوانگي نوازندگان را در خود فرو برده و نگرانيهاي بسياري برانگيخته بود.
آرمونيکا ابزاري شرارت بار شناخته شد و مردم را در معرض خطر قرار داد و در نتيجه هشدارها و توصيههاي سلامتي به افرادي که با اين ابزار سر و کار داشتند ارائه شد.
دانشمند و پژوهشگر موسيقي آلماني به نام «فردريک روچيلد» گفت: اگر از هر نوع اختلال عصبي رنج ميبريد، هرگز نبايد آن را بنوازيد، اگر بيمار نيستيد، نبايد آن را بنوازيد، اگر احساس افسردگي يا غم داشته باشيد نبايد آن را بنوازيد.
بسياري از گزارشها از بي ثباتي ذهني و حالت هيستريک جمعي حکايت داشتند؛
بنابراين آرمونيکا به عنوان يک ابزار موسيقي پر دردسر طرد شده و کنار گذاشته شد. اما جايگاه آن هنوز در اپرا محفوظ بود.
«گائتانو دونيزتي» در تراژدي «لوچا دي لامرمو» از ساز نامتعارف شيشهاي براي توصيف صحنهها استفاده کرد
و از آنجا که گاهي کسي که بتواند آرمونيکا بنوازد خيلي سخت پيدا ميشد، نواختن ني جاي آن را گرفت. بتهوون نيز براي اين ساز قطعاتي نوشت که منتشر نشد.
نتهاي توليد شده توسط اين ساز، حس جنون را القا ميکرد، زيرا بين 1000 تا 4000 هرتز بود و براي گوش، پيدا کردن صداها در اين فرکانس سخت بود.
در نتيجه باعث ناتواني شنوندگان در تشخيص منبع موسيقي ميشد.
اما اين تنها دليل جنون آميز بودن موسيقي نبود، بلکه کريستالهاي سرب استفاده شده در ساخت آرمونيکا، کساني را که ساعتهاي زيادي با آن سر و کار داشتند را دچار اغماء و هذيان گويي ميکرد.
يکي از نوازندگان به نام «ماريان کِرچگزنر» در 39 سالگي فوت کرد، آرمونيکا متهم رديف اول مرگِ زودهنگام او معرفي شد،
اما آرمونيکا مقصر نبود بلکه مسموميتهاي سرب که در بين قرنهاي هجدهم و نوزدهم بين نوازندگان و شنوندگان شايع شده بود، مسبب اين مرگ بود.
در دوران ما، آرمونيکا طرفداران بسيار کمي دارد و قطعههاي کمي از نواختن آن در يوتيوب و اسپاتيفاي پيدا ميشود.
بيورک، ديويد گيلمور، تام ويتس از جمله اندک افرادي هستند که در آلبومهاي موسيقي خود آن را به کار برده اند.
با وجود گذشت زمان، اما همچنان آرمونيکا ساز بدنامي است. در سال 2013 ميلادي قطعهاي اجرا شد که نوازنده را در حالتي از جنون فرو برد.
درباره این سایت